کد مطلب:129658 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:130

شهادت شوذب بن عبدالله
سماوی همین گونه نقل كرده است: شوذب بن عبدالله همدانی شاكری (هم پیمانشان). (ر. ك: العین، ص 29).

طبری می نویسد: «عابس بن ابی شبیب شاكری همراه شوذب، غلام شاكر، حضور امام (ع) رسیدند. آنگاه عابس رو به شوذب كرد و گفت: ای شوذب می خواهی چه كنی؟


گفت: چه می كنم؟ همراه تو و در ركاب پسر دختر رسول خدا (ع) می جنگم تا كشته شوم. گفت: گمان من نیز همین بود. اما نه، نخست نزد اباعبدالله برو تا به تو نیز مانند دیگر یارانش اجازه میدان دهد، تا من نیز بر شكیبایی خویش نسبت به تو پاداش بخواهم. زیرا در این ساعت هر كس دیگری هم با من می بود كه از تو به من نزدیك تر می بود بسیار شادمان می شدم كه تقدیم كنم و پاداش بخواهم. زیرا امروز روزی است كه در آن هر اندازه می توانیم باید ثواب برگیریم، كه چون فردا رسد عملی در كار نیست و فقط حساب است!

«... او نیز پیش رفت و بر حسین (ع) سلام كرد و رفت و جنگید تا كشته شد!» [1] .

شیخ مفید می نویسد: «پس از او [2] شوذب، غلام شاكر، پیش آمد و گفت: درود و رحمت و بركات خداوند بر تو باد ای اباعبدالله، خداوند یار و نگهدارت باد. سپس آن قدر جنگید تا كشته شد - خدایش رحمت كناد.» [3] .


[1] تاريخ الطبري، ج 3، ص 329؛ و ر. ك: مقتل الحسين، خوارزمي، ج 2، ص 26.

[2] يعني حنظله ي شبامي (ر. ك: الارشاد، ج 2، ص 105).

[3] الارشاد، ج 2، ص 105.